فضاى امنيتى شديد
بدنبال اين ترورها اوضاع بلبشوئى شده است. خيابانهاى ورودى شهر و شهرکها٬ بخصوص حاشيه شهرها٬ بازديد سپاه و نيروى انتظامى برپا کردند. هر کسى و هر ماشينى که رد ميشود بايد بازديد شود. اوضاع را هم آماده باشى کردند. معمولا در محلات بسيج دارند. هر کسى که بسيج هر محله اى هست٬ فراخوانده شده و شبها اسلحه دستش ميدهند و بايد در نگهبانى و کنترل عابرين و ماشينها حضور فعال داشته باشد. طى روز هر چند نفرى که از کنارت رد ميشوند٬ نصف شان لباس شخصى و امنيتى است. همينطور جديدا يک نوع نيروى يگان ويژه آوردند که فقط از عصرها به بعد سر ميدانهاى اصلى شهر مستقر ميشوند که لباس شخصى دارند. اينها همه براى ترساندن مردم است. اما خبر اين ترورها در ميان مردم دهان به دهان ميچرخد٬ بعضا خوشحال اند و بعضا نگران. شايعات هم وجود دارد. تا کنون اين اقدامات که هنوز معلوم نيست کار چه گروهى است٬ دولتيها هستند يا ديگران٬ دودش به چشم مردم رفته است.
راجع به سلفى ها بيشتر حرف بزنيد!
اين جماعت موسوم به سلفى٬ که خود را پيروان صادق و بى کم و زياد سلاله پيغمبر ميدانند٬ ابعاد فعاليت شان را گسترش دادند. واضح است که اين نيرو از نظر اجتماعى نه جدى است و نه ذينفوذ و مردم کردستان و بويژه سنندج در دوره هاى قبل دست رد به سينه شان زدند. اما همين جريان بشدت خطرناک است. از اقدامات تروريستى تا هزينه پولهاى هنگفت براى فعاليت و جذب نيرو و سازمان پيچيده شبه القاعده اى را درست کردند. کار اينها اينست که افراد را بدام بياندازند و طى سيستم مغزشوئى و تهديد و تطميع افراد را کنار خودشان نگهدارند. با کسى که بدام اينها افتاد نميشود راحت صحبت کرد. از بى منطقى تا گروکشى و ترس قابل مشاهده است. اگر بتوانند هر مخالفى را ميکشند و وحشيانه اى هم ميکشند. اخيرا مشاهده ميشود که نقش خودگمارده "نهى از منکر بسيج" را هم ايفا ميکنند. در دسته هاى چند نفره در خيابانها ميگردند و اگر مشاهده کنند که مثلا جوانى با دخترى حرف زده يا متلکى گفته٬ با خشونت او را داخل کوچه اى ميکشند و بشدت کتک کارى ميکنند. اينها از بسيجيها و کميته چى ها فالانژترند. قبلتر در روستاها بيشتر فعال بودند و در شهرها در برخى مساجد و محافل جمع ميشدند اما بتدريج به ابعاد فعاليت شان افزودند. اينها در يک کلام جريان القاعده و کپى آنها در کردستان ايران هستند که با اسامى مختلفى ظاهر ميشوند. مشابه شان در عراق و جاهاى ديگر وجود دارد. نفرت و خشک مغزى و تعصب و نفهمى و عقب ماندگى و مطيع بودن ويژگى اين جماعت است. يک جريان فرقه اى و ضد جامعه ميتواند بسيار خطرناک باشد و اينها هستند. بايد بيشتر در مورد آنها حرف زد و مهمتر بايد با بسيج نيروى مردم آنها را سرجايشان نشاند. به نظر ميرسد دولت آگاهانه دست شان را براى برخى اقدامات باز گذاشته است. بى توجهى تاکنونى نيروهاى اپوزيسيون به اين جماعت نادرست است.
کارخانه شاهو سابق
کارخانه شاهو به کارخانه ايستک خورشيد زريبار تغيير نام داده است. مالک جديد آن فردى بنام احمد نجار از پولدارهاى مريوان است. همان کارخانه قديمى را کوبيدند و چند سالن جديد و بزرگ و مجهز ساختند که نوشيدنى ايستک توليد ميکند. کارخانه با هزينه اى معادل ٢۶ ميليارد تومان راه افتاده که ١٢ ميلياردش وام دولتى بوده و بقيه اش هم از جيب همين جناب احمد نجار است. حدودا ٣٠٠ نفرى با راه انداختن مجدد اين کارخانه سرکار رفتند. البته آمار دقيق نيست. کارخانه از ماه گذشته رسما شروع به کار کرده است. ميگويند بزرگترين کارخانه ايستک سازى در خاورميانه هست. قرار است کارخانه گسترش هم پيدا کند. حدود دو هفته پيش اعلام کردند که کارخانه آتش گرفته و قسمت زيادى از آن سوخته است. دود آتش از داخل شهر ديده ميشد. به هر حال شايعه حول اين آتش سوزى هم زياد بود چون مردم اعتماد ندارند و هر اتفاقى اينطورى ميشود. چون زمانى آتش سوزى صورت گرفته که کسى سرکار نبوده و همين شک را به خود کارفرما و دولت ميبرد. حالا بعد از اين حادثه کارخانه با تعداد کمترى کار ميکند. *